مریم ایستاده است!
نامه مریم اکبری منفرد از زندان |
نیمه شب ۹ دی ماه ۱۳۸۸، شبی سرد و بارانی، به بهانهی
پارهای از توضیحات مرا از کودکانم جدا کردند که به دفتر پیگیری ببرند و تا ظهر ۱۰ دی بازگردم… به دلیل این که
همسرم منزل نبود اجازه خواستم صبح زود بعد از راهی کردن بچهها به مدرسه و مهدکودک
خودم را به دفتر پیگیری معرفی کنم که موافقت نکردند…
امشب وارد دهمین سال حبس خود شدهام. این
سالها فراز و نشیب بسیار داشت. به گوهردشت وقرچک ورامین تبعید شدم. دختران زیبای
من بزرگ شدند ولی کسی ندانست چطور گذشت. همان گونه که کسی ندانست بر پدران و
مادران داغدار و چشم انتظار ما چه گذشت. پدر و مادرانی که در روزهای ملاقات به جای
دیدار عزیزانشان ساک خونین تحویل گرفتند. پدران و مادرانی که به جای دیدن
دخترانشان یک اسکناس پنجاه تومانی بابت مهریه دریافت کردند. تمام این سالها با
مشقتهایش گذشت. در سلولهایی بودم که حس میکردم در روزگاری خیلی دور خواهرم و
برادرانم در اینجا بودهاند. پیش از این برای به دست آوردن نشانی از عزیزانم در
خاورانها بودیم و حال احساس میکنم به آنها نزدیکترم و حضورشان را حس میکنم.
اینجا در هر در و دیواری نشانی از آنها حک شده است.
جفای این رژیم سفاک همیشه با ما بوده و هست.
مادرم را در کودکی از دست دادم و پدرم چشم انتظار از دنیا رفت. ولی یک چیز را
همیشه میدانستیم و به آن آگاه بودیم: این که دست باندهای اصلاحطلب و اصولگرا و
اعتدالی همگی به خون عزیزانمان آغشته است. اصولگراها با شمشیری کشیده از روبرو و
اصلاحطلبان با نقابی برچهره و گاه نزدیکتر از آن چه بشود باور کرد، با فریب و
ریا نشسته بر سفرههامان در چهاردیورای زندان، با رخنه کردن در خلوتمان در چهرهی
دوست و با ادعای همدلی، تازیانهها زدند که التیام آن میسر نگردد مگر با رخ نمودن
چهرهی تکتکشان از زیر نقاب ریا و بر ملا نمودن ِ دستانی خونین که زیر ردای مکر
پنهان کردهاند و اعتدالیها که ملغمهای هستند از این دو، قاطعیت استبدادی کور و
مکری خانمان سوز.
اتهاممان دفاع از خلق بود. تبعید و شکنجه و
اعدام حقمان بود؛ چرا که از نگفتهها گفتیم. سالهای طولانی در سیاهچالهای رژیم
حقمان بود چرا که از برابری و برادری و عدالت گفتیم. این سالها با تمام فراز و
فرودهایش سپری شد. من ایستادهام مقاومتر از همیشه در برابر سالهای حبس پیش رو
چرا که باور دارم روشناندیشانی را که دفاع از حق سرلوحهی مبارزاتشان بوده و هست
و خواستم پای در رکابشان در کنار هممیهنان عزیزمان صدایی باشم از بیصدایان جامعهی
زخمخوردهمان.
در آستانهی دهمین سال حبسم درود میفرستم
بر تک تک مبارزان راه آزادی که تحمل سالهای حبس و محرومیت و درد مقاومترشان ساخت
و شادمان از افزایش آگاهی و شناخت جامعهی درد کشیده که حصار دروغین باندهای این
حزب تک صدا و ارتجاعی را در نوردیده به طلیعهی فردا نزدیکتر میشود.
مریم اکبری منفرد بند زنان زندان اوین – دی ۱۳۹۷
نظرات
ارسال یک نظر