محمد مختاری نویسنده ای که قلم نفروخت!
محمد مختاری |
شرح ربودن، مخفی کردن و به قتل رساندن محمد مختاری توسط راهزنان وزارت اطلاعات ج. ا
سیاوش مختاری، فرزند محمد مختاری، جسد پدر را در ۱۸ آذر ۱۳۷۷در پزشکی قانونی تشخیص داد.
شش روز قبل پیکر بیجان این شاعر را با دو کوپن ناگرفته در جیب، در بیابانهای امینآباد پیدا کردند.
مهرداد عالیخانی، یکی از قاتلان وزارت اطلاعات در شرح ماجرای ربودن و قتل محمد مختاری میگوید که در تاریخ نهم آذرماه ۱۳۷۷ موسوی از کارمندان وزارت اطلاعات پیش دری نجفآبادی وزیر اطلاعات میرود و در مورد قتل داریوش فروهر و همسرش گزارشی ارائه میدهد.
پس از آن موسوی به عالیخانی میگوید که کار کانون نویسندگان را انجام بدهد و تأکید میکند که کار کانون را هر چه سریعتر شروع کنید.
هفت پرونده از مهمترین سوژههای فعال کانون نویسندگان شامل هوشنگ گلشیری، منصور کوشان، علیاشرف درویشیان، محمدعلی سپانلو، پوینده و چهلتن در دستور کار حذف فیزیکی قرار میگیرد. قرار میشود که از مهمترینها شروع بشود.
شمارهی تلفن محمد مختاری از طریق یکی از منابع اداره چپ نو با نام مستعار داریوش به دست میآید… حدود ساعت ۱۷، مختاری با لباس اسپرت از کوچه بیرون میآید و از سمت شمال به جنوب خیابان آفریقا حرکت میکند. در این ساعت، ناظری جهت اقامهی نماز، محل را ترک کرده بود؛ لذا سریع به ناظری زنگ زدم. خبر دادم سوژه بیرون زد تا خودش و روشن را سریع به محل برسانند. مختاری برای خرید در حوالی محل سکونت خود بیرون آمده بود. حدود بیست دقیقه خریدش طول کشید. در حال برگشتن به منزل بود که علی و رضا رسیدند.
از خسرو خواستم که تاکسی را در گوشهیی پارک کند. رضا و علی پیاده به دنبال مختاری راه افتادند. خسرو پشت فرمان پژو نشست و به سمت شمال آفریقا حرکت کرد. من در صندلی جلو قرار گرفتم. یک کوچه مانده به منزلش، علی و رضا جلوی او را گرفتند و تحت پوشش پرسنل دادستانی، وی را سوار اتومبیل کردند…
داخل ساختمان شدیم. در همان اتاق اول، از مختاری خواستند روی زمین بنشیند.... همهی کار را روشن و ناظری تمام کردند. بسیار حرفهیی و مسلط عمل نمودند.
ناظری سریع طناب مربوطه را از کابینت داخل اتاق در آورد. مقداری پارچهی سفید برداشت. چشم و دست مختاری را از پشت سر بست. طناب را به گردن او انداخت. او را به روی شکم خواباند و حدود چهار یا پنج دقیقه طناب را تنگ کرد و آن را کشید. در این حالت ناظری دهان سوژه را با یک پارچهی سفید گرفته بود تا از ریختن خون به زمین و ایجاد سر و صدای احتمالی جلوگیری کند. این دو از روی ناخنها تشخیص دادند که کار تمام شده است…
در جادهی افسریه، یک مسیر فرعی به کارخانه سیمان تهران منتهی میشد… جنازه را بیرون گذاشتیم.
محمد مختاری اینگونه در ۱۲ آذر ۱۳۷۷ در ماجرای موسوم به قتلهای زنجیرهیی توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید.
محمد مختاری شاعر، نویسنده و از فعالان کانون نویسندگان ایران در اول اردیبهشت ۱۳۲۱ در شهر مشهد به دنیا آمد
نظرات
ارسال یک نظر